در آستانه فرا رسیدن کنگره منصور حکمت برای سخن گفتن و گرامی داشت یاد و خاطره اش و مرور سالها مبارزه و فعالیت او ترانه ای را نوشتم تا بتواند گوشه ای از این همه سال تلاش و مبارزه و ایثار را گویا باشد به همراه تلاش های بی دریغ رفیق "علی طاهری".
در این بین و در میان فرصت های نوشتن این ترانه بارها سخنرانی ها و مصاحبه های منصور حکمت را مرور کردیم و حیرت زده از محور عمودی رادیکالی که در سخنان او ما را به سرچشمه زلال کمونیسم کارگری میرساند، افق زلالی که اگر چه امروز تحت چالش نامهای جعلی قرار گرفته اما در دورنمای خود و با تلاش حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای فراخوان سوسیالیسم و جهانی کمونیستی و انقلابی کارگری تلاشی بی وقفه دارد !
تا باد چنین باد .
کوروش سمیعی
به همراه رفیق "علی طاهری
تقدیم به رفیق "آذر ماجدی، کنگره منصور حکمت و حزب اتحاد کمونیسم کارگری"
از تو مینویسم و تاریخ از تو می گم و تلاش
از هوای بی تو کولاکه این جهان حسرت و ای کاش
از انقلاب های دزدیده شده پشت چرت های اپوزیسیون
از خود سوزی کارگرا، از مبارزه ... از آکسیون !
از کوچه های غرقه در خون کارگرهای زاغه نشین
از جوخه های اعدام و تجاوز کده های تو اوین
از کلیسا و صومعه و مسجد٬ از بنگاه های ترویج دین
از افیون توده ها تو جهان تو و مارکس و لنین
از تحصن های سرکوب و از عدالتی که مدفونه
این جهان به اسم تو و بغض های تو همیشه مدیونه
بنویس خط به خط شعرم رو مات خاکسترت بودم
پناهنده شدم تو ماورای تو و مسخ دنیای بهترت بودم
بنویس از دستهای آلوده به خون و جون کارگرا
رنج ببر از استثماره بی امونه کارگرا
از مردمی که پای چوبه دار حروم توحش مذهبیای فاشیست میشن
(تو می نویسی و پشت سرت همه دنیا کمونیست میشن)
منصور حکمت می شن و از نو ظهور می کنن
از سلطه سرمایه و مذهب عبور می کنن
منصور حکمت میشن و تو ورطه برابری
فریاد میزنن فقط "حکومت کارگری "!
"کوه ها با هم اند و تنهایاند همچو ما با همان تنهایان "
کارگرها با هم متحد میشن برای سرنگونی سرمایه داران
کوچه و خیابونارو ببین، آینده رو داریم رقم میزنیم
نقشه های این آخوندای خورده بورژوارو بهم می زنیم
ماهمه "ندا" شدیم و "ترانه" شدن تو خون مونه
پرچم سرخ و افق سوسیالیسم از نشونه های انقلابمونه
نه هراسی داریم از اوین و نه کهریزک ما رو می ترسونه
دستامون و مشت کردیم و عاشقونه مردن تو خونمونه
واسه ساختن آینده واسه کودکی که به دنیا میاد
ما میجنگیم و حقیقت توی آغوش رویا میاد
منصور حکمت شدیم و داریم ظهور میکنیم
از سلطه سرمایه و مذهب عبور می کنیم
منصور حکمت شدیم و با لهجه برابری
فریاد میزنیم فقط "حکومت کارگری!"
کوروش سمیعی